کد مطلب:129459 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

دیداری که شاید آن نیز در ثعلبیه بود
در روایت های تاریخی مربوط به این دیدار - به طور صریح یا ضمنی - چیزی درباره ی مكان این دیدار دیده نمی شود. ولی ما به دلیل مشابهت پاسخ امام (ع) به ابوهره ی ازدی، احتمال می دهیم كه دیدار در ثعلبیه انجام شده باشد.

ابن عساكر می نویسد: یكی از كسانی كه با حسین صحبت كرده است، گوید: خیمه هایی را دیدم كه در بیابانی برپا شده بود. گفتم:این ها از آن كیست؟ گفتند: از حسین است. نزد او رفتم. پیرمردی را دیدم كه قرآن می خواند و اشك بر گونه و محاسنش سرازیر است. گفتم: پدر و مادرم فدایت، ای فرزند رسول خدا (ص)، چه شد كه در این سرزمینی كه هیچ كس در آن نیست فرود آمدید؟

گفت: این نامه هایی است كه كوفیان به من نوشته اند، و من آن ها را جز كشنده ی خویش نمی بینم! پس از آن چنین كردند حرمت همه ی مقدسات الهی را می شكنند. آنگاه خداوند كسی را بر آنان چیره می سازد كه از كهنه ی حیض آنان را خوارتر گرداند. [1] .


[1] تاريخ ابن عساكر، ترجمة الامام الحسين (محمودي، ص 308- 307، شماره ي 266). محمودي در حاشيه مي نويسد: ابن عديم نيز (در كتاب بغية الطلب في تاريخ حلب، ص 74، ط: حديث 126) مي نويسد: يكي از كساني كه با حسين گفت و گو كرده است گويد: حج گزاردم و راه را پيش گرفتم، اما سرگردان شدم، ناخودآگاه به سوي خيمه گاهي كشيده شدم. به يكي از خيمه ها نزديك گشتم و گفتم: اين خيمه ها از كيست؟ گفتند: از حسين بن علي. گفتم: پسر فاطمه دختر رسول خدا؟ گفتند: آري. گفتم: او در كدام خيمه است؟ به يكي از چادرها اشاره كردند. من نزديك رفتم و ديدم كه حضرت كنار تير چادر نشسته و سرگرم خواندن نامه هاي فراواني است كه پيش روي او بود. گفتم: پدر و مادرم به فدايت! چرا در جايي كه همدم و سودي ندارد نشسته اي؟ گفت: آنان -يعني حاكمان - مرا ترسانده اند. اين ها نامه هاي كوفيان است و آنان كشنده ي من اند. پس از آن كه چنين كردند، حرمت همه ي مقدسات الهي را مي شكنند. آن گاه خداوند كسي را بر آنان مسلط مي سازد كه آنان را از كهنه ي حيض پست تر كند! نيز ر. ك: كتاب العوالم، ج 17،ص 218.